سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کیش

پنج شنبه 86 اردیبهشت 27 ساعت 5:33 عصر

اوووم خب یه چنتا عکس که در سفر گرفتم و وقت نشده بود زودر بذارم رو الان اپلود کردم خیلی قشنگه ببینین!


نوشته شده توسط : م

نظرات دیگران [ نظر]


یه قطره هاش دو اس چهار

پنج شنبه 86 اردیبهشت 27 ساعت 5:32 عصر

خیلی خسته ام!خابم میاد!

خب بسلامتی که هیچی از امتحان بیوشیمی عزیز سردرنیاوردیم ونفهمیدیم توی برگه چی سیاه کردیم!

یه چیزی هست!

گاهی وقتا کوچیکترین چیزها باعث تغییر مسیر زندگی آدمی میشن درست مثل یه قطره اضافی ریختن هاش دو اس چهار که کلهم از تشکیل آسپرین صرف نظر کرد دیروز! و جاش کدئین تشکیل شد به قول رفقا

اخه دیروز ازمایشگاه شیمی آلی داشتیم باید آسپرین از اسید سالسیلیک وانیدریداسید  درست میکردیم ومرحله ای اخر با کلی مشقت یه قطره اسید سولفوریک میریختیم اه برای من بجای یه قطره شد دوقطره بلور آسپرین تشکیل نشد!بهمین راحتی!همه ای مراحلم درست بود همون تیکه ای اخر فقط یه قطره اسید کارمو خراب کرد!

گاهی یه کلمه میتونه زندگی یکیو نجات بده میتونه یکی رو بالای دارببره میتونه باعث یه دوستی یه جدایی یه کارخیر ویا شر بشه هیچوقت نباید این کارهای کوچیک رو دس کم گرفت


نوشته شده توسط : م

نظرات دیگران [ نظر]


دل ما و حکایت .....

دوشنبه 86 اردیبهشت 17 ساعت 11:18 صبح

خوشا آنزمان که یار برگردد

                                                به حال غمزدگان غمگسار برگردد

 

چن وقتیه نصفه شبا با صدای قار قار کلاغا از خاب بیدار میشم

اصن خواب رو از سر میپروندن انقدر قار قار میکردن عجیب بود برام اخه چرا ساعت دو سه ای نصف شب اینا میزنن زیر آواز .

چرا سیستم انقد داغون شده

که چن روز پیش داشتم روزنامه میخوندم یهو چشمم خورد به همچین تیتری نقل به مضمون البته پرندگان نیمه شبها  زیر آواز میزنند!

 نوشته بود طی تحقیقاتی که دانشمندان کردند بخاطر این اتفاق عجیب به این نتیجه رسیدن پرندگان دچار الودگی صوتی شدند وروزها بدلیل سر وصدای زیاد نمیتونن اواز بخونن وجفت یابی کنند بهمن دلیل شبها که سکوت است اواز میخوانند

جالب بود برام که این اتفاق توجه همه رو جلب کرده!

بگذریم

خب این چهارروز مسافرت هم روح دردمند مارو یاری نداد!

شهر قشنگی بود بار اول بود میرفتم و حظ بصر بردیم

توی حال خودم بودم مثل همیشه وارد یه مغازه شدم که فکرشو نمیکردم همچین چیزیو ببینم

ولی یکدفعه چشمم به کتابی خورد که داخلش ......روزی ما شد

یبسط الرزق من یشاء

خدااااایاااا

من باید برم

همین امروز وفردا

از لب جاده نشستن خسته شدم

باید رفت!!!!

شاید اشتباه رفتم  جاده رو وباز برگشتم همینجا

ولی     دعا        کنین      مسیرمان     همان     سیر     الی الله        باشد!

پی نوشت :اهنگ وبلاگ را خواستید بزارید لود بشه گوش کنین!


نوشته شده توسط : م

نظرات دیگران [ نظر]


انتظار دل

دوشنبه 86 اردیبهشت 17 ساعت 11:17 صبح
   این مطالب کاملا شخصی است غریبه ها نخوانند!

اینروزا حال خودمو ندارم

چیزه! ام

ببینم اونیکه رفته اگه یه روز بفهمه کسی دیگه نیست که انتظار اومدنش رو بکشه

چه حالی میشه؟

اونیکه منتظره باید دلشو به چه امیدی زنده نگه داره؟

نه اثری نه آثاری

به نظرت دل نمیخاد این میدون؟

یه دلی که بتونه تاب دوری رو داشته باشه و جون نده

یه دلی که نره دلبر دیگه بیاره وسرگرمش بشه واون سفرکرده رو فراموش کنه

بنظرت چی میشه که یکی میشه مصداق انتظار؟

یه منتظر هر روز آب میشه ولی دست از انتظارش بر نمیداره

یه منتظر برای تک اثری از سفر کردش هر روز وهر لحظه دفتر عشقش رو ورق میزنه

ببینم

با این اوصاف اگر یکی بگه من منتظرم ادعای بزرگی کرده

نه؟!

ادعای عاشقی ادعای قشنگیه؟

پیچدست!

اصلش اینکه ادعای عاشقی نه جرمه ونه ننگ

 ولی پای میدون عظیم انتظار میتونی بفهمی چقد عاشقی

انتظار ننگین چیست؟

میتونی بگی؟!

بچه که بودم برای خواهر وبرادرم حکم  یه عروسک رو داشتم که باهام بازی کنن

یادم میاد منو بغل میکردن میذاشتن روی بلندی داداشم میگفت آبجی منو دوس داری یا آبجیتو

خواهرمم میگفت منو بیشتر دوس داری یا مهدی رو؟

یه نگاه به هردو میکردم که اخه کدومو بگم؟

بعد داداشم میگفت اگه بگی منو بهت لواشک میدم منم سر سه سوت خوبیهای خواهرمو یادم میرفت ومیگفتم مهدی رو بیشتر دوست دارم!

حکایت  انتظار من وتو رفیق،به همین خنده داری شده!

هرجا بیشتر بماسه!

هر روز یه دلبر

همه دلبر الا اون که دلبره واقعیه

ای بابا

بگذر

عقب تر وپرت تر از همین خزغبلاتی که گفتم هسیم

بیخیال

انتظار

منتظر

سفرکرده

 

اینروزا   برای   دلمان   کمی    بیشتر    دعا    کنید!!!


نوشته شده توسط : م

نظرات دیگران [ نظر]


غمنامه( ?)

پنج شنبه 86 اردیبهشت 6 ساعت 4:0 عصر

تق...... تق... تق.. تق. تق

در را بست!!!

سایه ای  آرام  در انحنای ثانیه ها

 ما را در خلوت غرورمان تنها گذاشت

و

و

و

.....

.........

رفت!!!


نوشته شده توسط : م

نظرات دیگران [ نظر]


   1   2      >