سیم ها پاره گشت واتصال گشت..اووووممم
دیشب خوابیده بودم که یهو یه صدای مهیبی توی کوچه از خواب به طرز فجیعی بلندم کرد
کوچه با چند جرقه روشن شد وبوممممممممممب!
خواهرمم پرید!
گفتم چی شد؟گفت هیچی کابلای برق آتیش گرفت!
چه میکنه این باد وبارون
سیم ها پاره گشت واتصال گشت...(اووووممم ...یادم نمیاد!)
چقد خوب شعر سوم دبستانم یادمه!!
هیچی تا ?? ظهر برق نداشتیم وقتی آقا برقیا اومدن سیمها رو دوباره ببندن رفتم تو کوچه کلافه شده بودم از بی برقی!
گفتم سلا آقا!
داشت آسمونو نیگا میکرد
گفت سلام
گفتم خسه نباشی!مث بچه فضولا
گفت مرسی حال جواب دادن نداشت بنده خدا ازساعت ? داشت کابلارو تعمیر میکرد
گفتم این برقا کی میاد اونوقت؟
گفت نیم ساعت دیگه
گفتم ایول دست شما درد نکنه مثل خلا کلی ذوق کردم!
اخه داشتم دیوونه میشدم
بعد وقتی داشت رو اسمونا با جرثقیل سیمارو وصل میکرد شصتا ازش عکس گرفتم
اینم نتایج خل بازی های ما:
فردا میذارم آپلود نشد
نوشته شده توسط : م